-
تکانههایی نابهنگام|سجاد ملکشاهی
پنجشنبه 30 تیر 1401 03:30
برای عارفه سیاقی صورتم را بر آسمان چرخاندم صفحهای مشتق از حیات-نیستیست یا شکلی زیستشناختی که از مرگ فاصله میگیرد؟ و در نهان، حرکت آرام مرگ است که تکانههایی نابهنگام میسازد؟ دو حفره، دهانم را به چه شکلی تبدیل خواهد کرد، آنچه از سیلان چیزهای نامگذاریشده بر خیالم میگذرد؟ سعی در ایجاد معنا، ویرانههای مغز را به...
-
شبح زن|سجاد ملکشاهی
دوشنبه 27 تیر 1401 23:36
شبح زن منتشر شد سجاد ملکشاهی https://s25.picofile.com/file/8451633426/%D8%B4%D8%A8%D8%AD_%D8%B2%D9%86_%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C.pdf.html
-
من نمیتوانم کسی که هستی را دوست داشته باشم|پاتریتزیا کاوالی
چهارشنبه 8 تیر 1401 12:06
نه، من نمیتوانم کسی که هستی را دوست داشته باشم، آنچه هستی حقیقتا یک اشتباه است با این حال، ملاحتی در تو وجود دارد که پیشی میگیرد از آنچه سرسختانه هستی. چیزی برای توست اما متعلق به تو نیست، که از آغاز در تو هست اما از تو جدا شده است که با احتیاط، به تو نزدیک میشود ترسان از مهابت وهیبت مهارنشدنی خودش.
-
نقشهنگاری مرگ با ارجاع مدام به راندهشدگی|سجاد ملکشاهی
دوشنبه 6 تیر 1401 20:54
نقشهنگاری مرگ با ارجاع مدام به راندهشدگی منتشر شد. سجاد ملکشاهی https://s24.picofile.com/file/8451206450/%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%DA%AF_%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C.pdf.html
-
خائوس، شقاوت و مرگ|سجاد ملکشاهی
یکشنبه 19 دی 1400 23:43
خائوس، شقاوت و مرگ منتشر شد https://s21.picofile.com/file/8446132400/%D8%AE%D8%A7%D8%A6%D9%88%D8%B3%D8%8C_%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%88%D8%AA_%D9%88_%D9%85%D8%B1%DA%AF_%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C.pdf.html
-
ماشین بریدگی|سجاد ملکشاهی
چهارشنبه 19 آبان 1400 18:27
ماشین بریدگی منتشر شد https://s20.picofile.com/file/8443578876/%D9%85%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D9%86_%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D9%84%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C.pdf.html
-
مرگ جا-نشدنی در گور|سجاد ملکشاهی
دوشنبه 3 آبان 1400 18:12
مرگهای آشویتس در اتاق بود روی صفحهی مغز بین فواصل روشن و خاموششدن گاز مرگهای دیگری در راه بود، در راه، درهای دیگری در مرگ به صورت من راه یافت صورت من، پس از مرگ، از بوسه خالی شد از لبخند خالی شد از قهقهه جدا افتاد از قدمزنان کنار یکدگر شهر را در روایت پیمودن روایت را به شهر بردن و شهری ساختن شهری از کلمات، دستها...