CONSEXT

کلمات

CONSEXT

کلمات

دوباره و دوباره و دوباره|آن سکستون

تو گفته بودی که خشم بازخواهدگشت

همانگونه که عشق.


مرا نگاه سیاهی‌ست که دوست‌اش نمی‌دارم.

پوششی‌ست که امتحانش می‌کنم.

کوچ می‌کنم به سویش و غوکی از آن

بر لب‌های من می‌نشیند و مدفوع می‌کند.

پیرانه‌سر و فقیر است.

سعی کرده‌ام که او را در پرهیز از خوردن نگاه دارم.

بی‌هیچ تب‌ و‌ تاب.


نگاه قابلی‌ست که به تن می‌کنم

چون یک لخته خون. من آن را

در سرتاسر پستان چپم دوخته‌ام.

من از طریق آن یک کارخانه ساخته‌ام.

شهوت در آن کاشته خواهد شد

و من، تو و بچه‌ات را در نوک پرشیرش خواهم نشاند.


آه تاریکی کُشنده است

و نوک پرشیر لبالب است

و هر دستگاه در حال انجام کار خویش است

و من تو را خواهم بوسید هنگامی‌که

یک دوجین مرد تازه را اغوا کنم

و تو خواهی مُرد تاحدی نامعلوم

دوباره و دوباره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد